گفتگو با سیاوش دانشور در باره حضور در تریبونال لندن
یک دنیای بهتر: شما در این تریبونال به عنوان یکی از شاهدان عینی دستگاه کشتار جنایت و آدمکشی حکومت اسلامی شرکت کردید. در این تریبونال چه گفتید و بر چه نکاتی انگشت گذاشتید؟
سیاوش دانشور: روز 19 ژوئن که برابر با 30 خرداد بود من بعنوان شاهد در دادگاه حاضر شدم. سخنانم را ابتدا با گرامیداشت قربانیان بیشمار سالروز کودتای خونین علیه انقلاب 57 شروع کردم و مراتب همدردی و تسلیت ام را به بازماندگان این کشتار دستجمعی اعلام کردم. در ادامه گفتم که میدانم این دادگاه سمبولیک مربوط به دهه 60 است اما از آنجا که اول بار در سال 58 دستگیر و توسط خلخالی جنایتکار محاکمه شدم و با کسانی که در فرودگاه سنندج تیرباران شدند هم بندی بودم، و از آنجا که من شاکی خصوصی امثال خمینی ها و خلخالی ها هستم که جنایات دهه شصت را مرتکب شدند، از نظر اخلاقی خود را متعهد میدانم که راجع به این واقعه حرف بزنم. سپس عکسهای رفقای هم سلولی ام و صحنه تیرباران آنها را بلند کردم و به هیئت منصفه و حضار در دادگاه نشان دادم. تصویر احسن ناهید که روی برانکارد اعدام شد را نشان دادم، از دانش آموزانی که در پاوه جلوی مدرسه اعدام شدند سخن گفتم و لیست 58 نفر از اعدامیهای آن سال را که توسط خلخالی و بدستور خمینی و بدنبال یورش 28 مرداد 58 به کردستان تیرباران شدند به دادگاه ارائه کردم.
در ادامه راجع به دستگیریم در سال 61 سخن گفتم. تلاش من اینبود که از رفقای عزیز و همرزمان جانباخته در سازمانهای کومله و اتحاد مبارزان کمونیست در آن فرصت کوتاه سخن بگویم. از جمله به 37 نفر از اعدامیان هوادار کومله در سال 61 اشاره کردم و از نعمت نودینیان، امجد قطبی و کاک رئوف نام بردم. همینطور از رفقا و همرزمان در سازمان اتحاد مبارزان کمونیست یاد کردم از جمله از رفقا؛ عباس انتظام حجت، مسعود نیازمند، مهدی میرشاهزاده، محمد ممتاز کارگر جهان چیت، جواد قاعدی، منیره هاشمی، بهنام رضائی جهرمی، احمد حسینی ارانی، علی رضوی، مجتبی احمد زاده، و محمد یزدانیان نام بردم.
در ادامه به رفقای زندانی و هم بندی در زندان قزلحصار که اعدام شدند از جمله رضا عصمتی از فعالین قدیمی گروه هوادار کومله در تهران، نادر حسینی که یکسال حکم داشت و سال 63 لو رفت و اعدام شد نام بردم. از برادر کوچکتر نادر، علیرضا حسینی اشاره کردم که بدنبال اعدام نادر تعادل روانی اش را از دست داد و هیچوقت نتوانست به وضعیت سابق برگردد. از رفیق عزیزم جمیل شریعتی نام بردم که توسط حاج داوود رحمانی با ضربه قفل یک کیلوئی دچار سرطان شد و زمانی که زیر فشار درد در زندان اوین آه و ناله میکرد کشتندش و به خانواده اش گفتند که بر اثر بیماری فوت کرده است. تاکید کردم که مجموعا قریب 300 نفر از همرزمان من اعدام شدند که حاضرم لیست نهائی را تهیه و به مرحله بعدی دادگاه ارائه کنم.
همینطور به انواع شکنجه و تکنولوژی شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی که مبتنی بر تجربیات ساواک و موساد و سیا بود و سبعیت اسلامی به آن افزوده شده بود اشاره کردم و بعنوان نمونه از پروژه "قیامت" و نگهداشتن زندانیها در فضائی تابوت مانند که باید ماهها در آن میماندند حرف زدم.
و بالاخره تاکید کردم که ما برای خونحواهی اینجا نیامده ایم. ما مخالف قاطع مجازات اعدام هستیم. ما میخواهیم حقیقت یک کشتار عظیم که در چهار گوشه ایران خاورانها و گورهای دستجمعی را آفریده است روشن شود. ما میخواهیم به چرخه معیوب چشم در مقابل چشم و انتقام و کشتن عامدانه افراد بخاطر عقایدشان یکبار برای همیشه پایان دهیم. خطاب به خانواده های جانباختگان اعلام کردم که ما اسرای یک انقلاب بخون کشیده شده در زندانها بودیم. ما در دورانهای سخت زندان تلفات دادیم اما مجموعا شکست نخوردیم. آنها میخواستند با سرکوب انقلاب و ایجاد خاورانها و شکنجه مستمر، آرمانخواهی و آزادیخواهی و تلاش برای تغییر را دفن کنند. اما نتوانستند. از ما زیاد قربانی گرفتند اما نهایتا شکست خوردند. زنده بودن آرمانخواهی کمونیستی و تلاش برای تغییر نشان میدهد که آنها نتوانستند به اهدافشان برسند.
یک دنیای بهتر: جایگاه این پروژه و کلا محاکمه سران رژیم در مجموعه سیاستهای حزب اتحاد کمونیسم کارگری چیست و حزب چه تاکیداتی در این زمینه دارد؟
سیاوش دانشور: من میخواهم به دست اندرکاران این پروژه خسته نباشید و دست مریزاد بگویم. نفس اینکه دادگاه سمبولیکی برای برملا شدن گوشه بسیار کوچکی از پرونده قطور جنایت در ایران فراهم شد بسیار مهم است. این دادگاه توجه زیاد جلب کرد هرچند رسانه های اصلی آنطور که درخور اهمیت این واقعه بود به آن نپرداختند.
حزب ما و جنبش کمونیستی کارگری برای برپائی جامعه ای آزاد و خوشبخت مبارزه میکند. جامعه ای که در آن استثمار و تبعیض و سرکوب و اعدام و زندان سیاسی باید برچیده شود. ما میگوئیم بنیاد چنین جامعه ای نمیتواند بر خونخواهی و انتقام و تداوم جنایت پی ریخته شود. تلاش ما اینست که جامعه از ایندوران وحشت یکبار برای همیشه عبور کند. هدف ما نه انتقام بلکه روشن شدن حقیقت است. در عین حال ما سیاست بخشش جنایتکاران را نداریم. آنها باید در دادگاههای علنی، عادلانه و منتخب مردم محاکمه شوند. ابعاد این جنایات باید روشن شود و دست اندرکاران آن باید محاکمه شوند. قربانیان و بازماندگان باید بتوانند از درد و شکایت شان حرف بزنند. حقایق یک نسل کشی و یک سرکوب سیاسی و خونین روشن شود و با الغای مجازات اعدام و شکنجه و زندان سیاسی و تضمین وسیع ترین و گسترده ترین آزادیها، یکبار برای همیشه جنایت و زمینه اجتماعی جنایت را از بین بیریم.
یک دنیای بهتر: برخی از نیروهای "اپوزیسیون" به جای محاکمه سران رژیم به جرم جنایت علیه مردم خواهان بخشش عمومی هستند. میگویند با بخشش میتوان حلقه محاکمه و خونریزی را بست. پاسخ شما چیست؟ واقعیت کدام است؟
سیاوش دانشور: این سیاست از سر بزرگ منشی و یا عدالتخواهی نیست. برعکس، هدف آنها زیر پوشش عبارت بخشش دست یافتن به یک "آشتی ملی" است که اسم رمز سازش میان بخشهای مختلف طبقه حاکمه است. اتفاقا اینها نمیتوانند مدعی بستن چرخه خونریزی باشند چون خودشان به ارگانهای سرکوب مافوق مردم، به طبقات و دولت طبقاتی، و به مناسبات مبتنی بر تبعیض عمیقا باور دارند. "بخشش و آشتی ملی" حرف امروزشان در اپوزیسیون است اما وقتی به قدرت برسند بنا به منفعت سیاسی و طبقاتی شان ناچارند جنایت کنند و جنایت را توجیه کنند. از طرف دیگر سیاست بخشش عمومی هدف مهمتری دارد. هدف آن مهار تعرض مردم انقلابی به ارگانهای طبقه حاکمه است. میگویند ببخشیم، اما منظورشان اینست که کل دستگاه را نگهداریم تا بتوانند بعدا از آن برای تداوم سرکوب استفاده کنند.
ما سیاست بخشش جنایتکاران را نداریم. اما سیاست اعدام جنایتکاران را هم نداریم. محاکمه جنایتکاران، که بنظر من کلیه سران و کاربدستان این حکومت را شامل میشود، سیاستی اصولی و عدالتخواهانه است. این سیاست را باید کنار سیاست الغای مجازات اعدام، الغای شکنجه، برچیدن زندانهای سیاسی، حقوق مجرمین، آزادیهای سیاسی، حقوق فردی و اجتماعی، و همینطور زدن ریشه و زمینه مادی اختناق و تبعیض و سرکوب بگذارید تا روشن شود چه کسانی میتوانند بطور واقعی از تکرار جنایت دولتی جلوگیری کنند. *